نام آوران و مشاهیر بم

زندگی‌نامه طیان بمی شاعر و ادیب قرن ششم؛ او ژاژخای نیست!

بیوگرافی طیان بمی از مفاخر شهر بم

زندگی‌نامه طیان بمی از شاعران ایرانی قرن ششم

بیوگرافی طیان بمی

طیان بمی شاعر و ادیب پارسی‌گوی ایران که قرن ششم و در شهر بم متولد شده است.

آنطور که از منابع تاریخی برآمده، دوران حیات طیان بمی سده‌ی ششم است؛ یعنی پیش از شاعران پرآوازه‌ای چون سعدی و خواجوی‌کرمانی(قرن هفتم) مولانا و خواجه‌حافظ(قرن هشتم).

طیان بمی شاعری زبردست بوده که از شوربختی ما، تنها کم‌تر از ۲۰۰ بیت از شعرهای او بدست‌آمده و اغلب آن‌ها درنهایت استواری و سختی زبان[فارسی‌قدیم] است.

طیان بمی و طیان ژاژخای؛ آن دو، یکی نیستند!

برخی از منابع، طیان بمی و طیان ژاژخای را یکی ‌می‌دانند، اما منابع تاریخی دیگر؛ خلافش را اثبات می‌کند.

رضاقلی‌خان هدایت‌طبرستانی در کتاب مجمعُ‌الفُصحاء که قرن سیزدهم تالیف شده؛ شرح احوال و منتخباتی از اشعار ۸۶۷ شاعر را در دو مجلد آورده است‌.

او در این اثر، طیان ژاژخای را همان طیان بمی معرفی می‌کنند.

اما با گذشت زمان، مشخص گردیده که یکی دانستن طیان بمی و طیان ژاژخای مردود است.

طیان ژاژخای کیست؟

ابوالعباس احمدبن‌محمد مَروزی ملقب به طیان ژاژخای شاعر ایرانی قرن چهارم است.

او را اهل “مَرو” می‌دانند. مرو شهر باستانی‌است که بقایای آن در ترکمنستان فعلی است.

طیان ژاژخای شعرهایش را در قالب هَزْل می‌سروده.

قالب شعری هَزل به چه معناست؟

هَزْل در ادبیات، سخنی را می‌گویند که لحن و مضمونی رکیک و خلاف ادب داشته باشد و بی‌پرده از روابط جنسی یا تمایل جنسی سخن گوید و در تقابل با جد، پند و حکمت قرار می‌گیرد. هزل در پی موضوعی جدی نیست و با طنز و هجو متفاوت است؛ چرا که در طنز، خنده وسیله‌ای است برای رسیدن به هدفی والاتر، و هَجو (ضد مدح و ستایش است) و در حمله‌های خود جنبه‌های فردی یا سیاسی- اجتماعی را در نظر دارد.

معنی لغوی کلمه‌ی ژاژخای نیز بیهوده‌گو و یاوه‌سرا است که به طیان مَروی نسبت داده‌اند‌.

سرانجام طیان ژاژخای از سرودن شعر توبه کرده و  تا پایان عمر شعر نسروده است.

بنابرآنچه گفته شد، طیان ژاژخای شاعر قرن چهارم است که در سبک هَزل شعر گفته، در صورتی که طیان بمی شاعر قرن ششم بوده است.

زندگی‌نامه هنری / اشعار و آثار طیان بمی 

از آنجا که در طول سده‌های اخیر، همواره طیان بمی و طیان ژاژخای را به اشتباه یکی می‌دانستند؛ اشعار این دو نیز گاها به اسم دیگری آورده شده و از این‌رو متاسفانه شاخصی برای تمایز بین اشعار طیان بمی و طیان ژاژخای وجود ندارد.

نمونه‌ شعرهایی که در منابع مختلف هم به اسم طیان بمی و هم به نام طیان ژاژخای آورده‌اند:

۱_‌

صاحبا هر لحظه گردون مینهد
از حوادث بر دلم صد گونه داغ
پیش لعب این سپهر نیلگون
کار من بگذشته از بازی و لاغ
در میان زُمره ٔ رذلم چنانک
بازنشناسند طوطی از کلاغ
خود تو دانی تنگ زندانی بود
بلبل خوش نغمه را مأوای زاغ
هم مگر زین قوم بِرْهاند مرا
ذات مُعطی ّ تو از یک سر الاغ

۲_

دمبدم باشد ز رنگ و بوی او میخواره را
لاله و گل در جبین و مشک و عنبر در مشام
فاش گردد سرّها از لوح محفوظ ار فتد
پرتو برق و صفای او درین فیروزه جام
چون وصال یار جان بخش و چو رویش دلفریب
چون جواب یار تلخ و چون لبش یاقوت فام
شادی طبع جوان و دافع اندوه پیر
آفت مال کرام و مایه ٔ جود لئام

۳_

که بسی همچو تو دیده ست و ببیند ایام
آفریننده ٔ خود را تو اگر بشناسی
طی شود در نظر همتت این سبز خیام
کام جان از شکر معرفتش شیرین کن
تا تو را زهر اجل شهد نماید در کامل ‌

میتوانی که فرشته شوی از علم و عمل
لیکن از همت دون ساخته ای با دد و دام
چون شوی همدم حوران بهشتی که تو را
همه در آب و گیاهست نظر چون انعام .
ایمن شود زمانه ز بدخواه شوربخت
خالی شود زمین ز بداندیش خاکسار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مشابه